دوبیتی ١٣٤
بـاغ حـسن |
میــزند ومیکشد خـنـجـرابــروی تـو وای که چکا رمیکند با دل من روی تو |
|
دل زفـلـک میبـرد طـره ءگیسوی تو ناوک مـژگان توتیـرخـلاص دل است |
من وتــو |
نزنم حـرف دگـربغـیـربود من وتـو کس نخواند غزلی بجزسرود من وتو |
|
نـنـویسم غـزلی جـزبسود من وتــو تا زمانیکه بود عشق تودرخانه دل |
سودای دل
همچـومـورافـتـاده ام درپای تو زان سبـب گردیده ام شیـدای تو |
|
من کیـم یک شبـنـم ازدریای تـو چون قـراربـرده زمن سرخ لبت |