دوبیتی ٣٩
دفـتــرغــزل |
یه دفتـرازغـزل رابـــرای تـوسرود م یه جمله عا شقا نه تونامه ات ندید م |
|
یه کهکشا ن ستاره کنارماه نشونــد م یه عا لمه زعشق را بـرای تونــوشتم |
بیــا |
محبــوب من ودیـا رمن با ش هـم منـزل و هـم جوارمن باش |
|
بـا زآ تــو صنــم نگـا رمن با ش بـا یک سبــد از عشـق خـــدائی |
نقـش خـیـا ل |
نشستـه بردلم آن شور وحا لت بشینم همچـو نقـش اندرخیا لت |
|
شـده چشمـا ن من محوجمـا لت همه هسـت آرزویم تا همه وقت
|