دوبیتی ٩٨
طــنـز
قـهــرکـرده |
بجـای تــو مـدام کتـاب می خوندم دوئیـدم تـو سـوراخ کهـنه چپوندم |
|
تــوقـهـرکـردی ورفتـی بنـده مـونـدم نمـی دونـم چطــورلـولـه تـرک خورد |
نمی دونم چـرا |
سـرپیـری چنـین غمـازشدم من زعشق لعـبتـی طنــاز شـدم من |
|
نمـی دونم چـرا طنـاز شدم من دلـم دائـم میـره دنبـا ل طنـزها |
نقـاش آوردن |
واسه حیاط مون فـراش آوردن بـــرای آتیـشـش مقــاش آوردن |
|
بـرای خـونه مون نقـاش آوردن گمونـم همسـرم آش رشته پخته
|